DALLAS

• 
  صداقت راكه درتاروپود ترانه هايش موج ميزند احساس كردم
• به راستي چه آسان مى توان مهربانى رادرلابلاي ترانه هايش احساس كرد
• وقتي تصوير زيباومعصومانه اش را نگاه مي كنم گويى از بدو تولد اورامى‌شناسم واو چه مهربان به من مى نگرد.
• من او را مى‌شناسم. اوراازخود مى‌دانم وبا او غريبه نيستم.
• با آنكه فرسنگهاي طولاني ’ ميان من اوفاصله انداخته’كه ديدن اوبراي من هماننده يك روياست
• اما برايم اهميتي ندارد.
• همين كه ترانه هايش را گوش مى‌كنم .
• از صداى آسمانيش وترانه هاي جاودانه اش از سادگي و زيبايي گفتارش كه پر از ا حساس است منقلب مى‌شوم همين برايم كافي است وهمين هم مرا شاد مى‌كند
• از اولين بارى كه ترانه هاىزيبايش را شنيدم پى‌بردم كه با ارزشترين احساسى كه يك انسان مى‌تواند داشته باشد عشق است.
• و او چه هنرمندانه وبا احساس عشق را در ترانه هايش به تصويرمى‌كشد
• گويى‌خود در دل آن ترانه در جريان عشقى زيبا قرار دارد.....
• چندي پيش در روياهايم او را ديدم كه همچون فرشته اي آسماني بر روي صحنه همان طور پراحساس خلاق وپر انرژي در حال اجراي ترانه هاي زيبايش براي جمع بيشمار طرفدارانش مى باشد و من نيز در عالم رويا در آنجا حضور داشتم وهمراه جمعيت فرياد ميزدم
• گوگوش دوستت داريم
• غرق در هيجان وشوري وصف ناپذير بودم انگار در بيداري و در واقعيت در شب ترانه بازي او حضور دارم
• همه ي اين رويا ى زيبا را در ذهن خود حك ميكنم.................
• و از آنجا كه اين فقط يك روياى زيبا بودوميدانيم رويا فقط انديشه اى شيرين از انديشه هاى آدميست اما گوگوش عزيز در پى روياى تو بودن
• هم زيباست...................
  Mona/ shabe concerte dallas